نتایج جستجوی عبارت «محمد حسین منوری 24/3/1340 دبستان بختگان مدرسه بزرگی دبیرستان امام خمینی(ره) لشکر المهدی(عج) علی‌اصغر سرافراز محمد حسین منوری 24/3/1340 دبستان بختگان مدرسه بزرگی دبیرستان امام خمینی(ره) لشکر المهدی(عج) علی‌اصغر سرافراز والفجر 8 ۱۳۴۰/۳/۲۴ ۱۳۶۴/۱۱/۲۲» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدای سال ۶۵ -زندگینامه شهید رمضان بیات
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
در آسمان آبی عشق، ستاره عاشق دیگری به نام «رمضان» در سال ۱۳۴۶ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای ساده و مذهبی درخشید. با سپری کردن دوره کودکی راه دبستان بختگان را برای تحصیلات ابتدایی پیش گرفت. سپس دوره‌ راهنمایی را در مدرسه‌ حاج قطبی آغاز و در نیمه راه رها کرد. با دیدن آتش‌افروزی‌های دشمن در مرزهای ایران اسلامی، ۱۳۶۱/۶/۳۱ لباس رزم به تن کرده و عازم جبهه شد. رمضان، مسلمانی بود که همیشه با وضو می‌زیست و...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید علیرضا حائم
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
سر را به خدا سپرده بود و با قامتی چون کوه، استوار در مقابل پلیدی و پلید پروران ایستاده بود. آرزوی نوشیدن یک جرعه میناب از دست ساقی حق داشت که دوست پذیرایش شد و برخوان نعمت خود او را نشاند. او که در روز ۲۰ خردادماه سال ۱۳۴۴ در یک خانواده متدین و مذهبی، در شهرستان نی‌ریز دیده به جهان گشود. وقتی روی ماهش را دیدند، لبخند بر لب‌های پدر و مادر نشست و با سپاس از...
شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید سید صفر موسوی مقدم
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
هرگاه از گلزار شهدا می‌گذریم، احساس غریبی دلمان را می‌فشرد. گویی صدای مرغان آشیان گم‌کرده را می‌شنویم که در فراق یاران رفته، نوحه‌سرایی می‌کنند. از سید صفر و... هزاران شقایق خونین می‌سرایند. از او که سال ۱۳۴۰ در شهرستان ابرقو، میان خانواده‌ای مذهبی و از سلاله پاک عصمت و طهارت (ع) دیده به جهان گشود. از بدو تولد در دامان پرمهر مادری دل‌سوخته از عشق اهل‌بیت (ع) و پدری زحمتکش از خاندان رسول‌الله (ص) پرورش یافت. دوره ابتدایی...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید نادعلی اکتسابی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
داستانی دارند، دلیر مردانی که برای دفاع از ملک سرافراز ایران، لباس رزم را لباس کار خود انتخاب کردند و با آن به دیدار دوست شتافتند. «نادعلی» یکی از آنهاست که در 1/10/1326 در خانواده‌ای ساده و متدین، در شهر نی‌ریز؛ با تولد خود سرمای زمستان را به گرمی بدل کرد. در دامان پر مهر پدر و مادر رشد نموده و راهی مدرسه ابتدائی فرهنگ اسلامی شد. تا ششم ابتدایی نظام قدیم را در آن مدرسه با موفقیت...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید مهدی درویشی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
مهدی قطره‌ای بود از دریای انسان‌های عاشق که در اولین روز از آبان ماه سال ۱۳۴۵ در روستای دهچاه که از تنوع رنگ برگ‌های درختان پائیزی زیبایی خاصی به خود گرفته بود، چشم برجهان گشود. برای کسب دانش رنج سفر به نی‌ریز را بر خود هموار کرد و دوره ابتدایی را در دبستان بختگان گذراند. برای دوره راهنمایی در مدرسه ولی‌عصر (عج)، ثبت‌نام کرد و تا سال اول راهنمایی تحصیل کرد و سپس از ادامه تحصیل منصرف و...
امام زاده شلمچه
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در خط شلمچه نزدیک شهرک دو‌عیجی؛ امام زاده کوچکی با اتاقی در حدود 12 مترمربع، وجود داشت. از بس آتش توپخانه و سایر ادوات جنگی عراق بر روی این منطقه شدید بود، ساختمان امام‌زاده تخریب و صاف شده بود. یکی از رزمندگان می‌گفت : بچه‌ها این عراقیها به امام‌زاده خودشان هم رحم نمی‌کنند‌، می‌خواهید به ما رحم کنند‌؟!  ...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید حمیدرضا نبیئی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حميدرضا نبيئي »
آنگاه که قاسم بن الحسن(ع) مؤدب و دو زانو در مقابل عمو نشست و از او خواست که وی را هم در جمع شهیدان کربلا شرکت دهد، و در پاسخ عمو از تفسیر واژه شهادت در نزد او، با همان زبان شیرین نوجوانی، آن را شیرین‌تر از عسل معرفی کرد. با آن حرکت، قاسم به نوجوانان عصرهای آینده پیام داد که می‌شود در سن نوجوانی هم عروس شهادت را در آغوش کشید و شانه به شانه علی‌اکبر و...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید کهزاد رحمانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد کهزاد رحماني »
کهزاد، عاشقی بود که دل در کمند معشوق نهاده بود و آرزوی رسیدن به وصال یار، هرلحظه او را مشتاق‌تر می‌کرد. او که با فرارسیدن بهار ـ ۱۳۴۸/۱/۱ ـ چون غنچه‌ای زیبا، میان خانواده‌ای مذهبی، در شهرستان نی‌ریز، بخش آباده طشک، روستای کوشکک شکفته شد، لبخند شادی را به لب‌های مادر و پدر نشاند. روزگار کودکی را به‌سرعت سپری ساخت و برای آموختن راهی دبستان شد. دوره ابتدائی را در دبستان شهاب کوشکک با موفقیت به پایان رساند...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید مسعود کوهکن
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
مسعود، دومین کبوتر خونین بالی است که آواز زندگی را در یک روز سرد زمستانی ـ ۱۳۴۶/۱۰/۲۰ ـ در نی‌ریز سر داد و بهاری نو را به خانواده متدین و زحمتکش خود به ارمغان آورد. الفبای زندگی را در کانون ساده و بی‌آلایش،‌ ولی گرم و بامحبت خانواده آموخت. پدرش که مغازه‌داری امین و متدین بود، از همان کودکی امانت‌داری و دیانت را به گوش جانش زمزمه کرد و فرزند دلبند خود را بر طریق الهی تربیت کرد....
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید غلامرضا کاتوزیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
سجاده را که می‌گشائیم، از سجده‌های بی‌ریای تو حکایت می‌کند. با هرکس که به گفتگو می‌نشینیم، از مهربانی و وفای تو می‌گوید. سراغ مجنون را که می‌گیریم، نشانی کوی تو را می‌دهند که بی‌قرار دیدار دوست بودی و شهادت را بهترین راه برای رسیدن به منظور انتخاب کردی. بیشتر که‌ می‌پرسیم، می‌گویند: در یک روز بهاری ـ10/3/1337ـ میان خانواده‌ای متدین و عاشق اهل‌بیت(ع) در شهرستان نی‌ریز چشم به جهان گشود. پدر نام «غلامرضا» را برای او انتخاب کرد...